سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی

ر آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
به وقت صبح قیامت که سر ز خاک برآرم به گفتگوی تو خیزم، به جستجوی تو باشم
به مجمعی که درآیند شاهدان دو عالم نظر به سوی تو دارم، غلام روی تو باشم
به خوابگاه عدم گر هزار سال بخسبم ز خواب عاقبت آگه، به بوی موی تو باشم **
حدیث روضه نگویم، گل بهشت نبویم جمال حور نجویم، دوان به سوی تو باشم می
بهشت ننوشم ز دست ساقی رضوان مرا به باده چه حاجت که مست روی تو باشم هزار
بادیه سهلست با وجود تو رفتن وگر خلاف کنم سعدیا به سوی تو باشم

انگلیسی ؛ یک آمریکایی و یک ایرانی مردند و همگی رفتند جهنم فرد انگلیسی
گفت: دلم برای انگلیس تنگ شده می خواهم با انگلستان تماس بگیرم و ببنیم
بعضی افراد آنجا چه کار می کنند... تماس گرفت و به مدت 5دقیقه صحبت کرد...
سپس گفت: خب، شیطان چقدر باید برای تماسم بپردازم؟؟؟ شیطان 5 میلیون دلار
خواست.. انگلیسی چک کشید و برگشت روی صندلی اش نشست فرد آمریکایی خیلی حسود
بود و شروع کرد به جیغ و فریاد که من هم می خواهم با امریکا تماس بگیرم و
از اوضاع اونجا با خبر شوم.. او تماس گرفت!! و به مدت 10 دقیقه صحبت
کرد.سپس گفت: خب شیطان، چقدر باید بابت تماسم پرداخت کنم؟ شیطان 10 میلیون
دلار خواست... امریکایی چک چکشید و برگشت بر روی صندلی اش نشست... و اما
فرد ایرانی خیلی خیلی حسود بود.او شروع کرد به جیغ و فریاد که من هم می
خواهم با ایران تماس بگیرم و از اوضاع آنجا باخبر بشوم او با ایران تماس
گرفت و به مدت 12ساعت صحبت کرد سپس گفت: خب شیطان، چقدر باید برای تماسم
پرداخت کنم؟ شیطان گفت: 1دلار...... فقط 1دلار؟!!!! شیطان گفت بله خب.. از
جهنم به جهنم داخلیه

من و دل آمده بودیم به مهمانی تو هر دو لبریز غزل غرق گل افشانی تو دلکم
عرض ادب کرد و همان گوشه نشست من همه محو دل و او همه حیرانی تو شب شعری که
به پا بود در آن صبح لطیف برد ما را به تب خیس و غزلخوانی تو من دچار تو
شدم وقتی نگاهم کردی دل گرفتار همان موسم بارانی تو چشم تو خلوت خوبی است
اگر بگذارند…

ر من چه رفته است پس از ضربه تبر احساس می کنم که خودم نیستم دگر از من چه
مانده است از آن تک درخت باغ جز یک دل شکسته و یک روح در به در هیزم شکن !
چه دیر رسیدی ، نگاه کن .... شکسته است مرا از تو زودتر سروی که در مقابل
باد ایستاده بود حالا نگاه کن شده کبریت بی خطر با موی قهوه ای و تنی لاغر و
سپید در جعبه ای شبیه اطاقی بدون در ای رهگذر ! تو را به خدا این اطاق را
از دختری که یخ زده در شعر ها بخر آتش بزن به مغز من و دود کن مرا از
یادهام خاطره باغ را ببر

خاخامى و کشیشى و شیخى خداپرست بودند همسفر همه همراه کاروان در بحث و
گفتگو که چه سان خرج مى‏کنند صدقات و نذر و وقف و وجوهات بیکران خاخام گفت:
روى زمین مى‏کشم خطى پول و طلا و نقره بریزم به روى آن در سمت راست آن چه
که آمد از آن من در سمت چپ از آن خداوند لامکان گفتا کشیش: من بکشم گِرد ،
دایره وانگاه پولِ صدقه بپاشم در آن میان بیرون دایره ، ز براى من و عیال
در مرکز آن چه ماند ، براى خدایگان شیخ از چنین مهاجّه آشفت و نعره زد اى
لعنت خدا به شما ، اى حرامیان دست طمع دراز به آتش نموده‏اید دوزخ گشوده
بهر شما معده و دهان مال خداست آن چه که انفاق میشود او مالک است و رازق
روزىِ انس و جان ما بندگان بى‏سر و پا را نمى‏سزد بیت المنال و مال خدا را
چپوچپان تصمیم از آن اوست که روزى به ما دهد یا نعمتش دریغ نماید ازین و آن
عیسى به دین خویش و موسى به دین خویش باشد درست لیک نه از بهر آب و نان آن
دو ازو سؤال نمودند شیخنا پس شیوه‏ى تو چیست ؟ بگو از برایمان گفتا که من:
به عرش بپاشم هر آن چه هست وانگاه گویم اى ملک الملک و المکان این‏ها همه
از آن تو باشد بدون شک بردار هر چه را که بود میل تو در آن سهم من است






نوشته شده در جمعه 89/5/29ساعت 5:3 عصر توسط magidtosifi نظرات () |

سلام

این جا ایران است      سرزمین پاکی ها              خوبی ها       شما چگونه اید؟

خوب یا بد زندگی باید کرد

متولد می شوی!

خوب یا بد زندگی خواهی کرد سرنجام خواهی مرد! خود قضاوت کن ؟ مرگ با عزت بهتر است یا مرگ با ذلت

به گفته امامان (امام حسین) مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت

ایا تو راه خود را ادامه خواهی داد                      ؟؟؟؟؟؟؟ ایا فقط به تو حق زندگی کردن داده شده     ؟اری نه

خوب بد پول دار بی پول ترک کرد فارس عرب روزی ودا خواهیم کرد خود قضاوت کن      ایا لهظه ای شادی و ازادی رها بودن ارزش ان را داشت؟؟؟؟؟؟؟

من اخود درویش یا قصه گو نیستم من یک جوانم که راه را گم کرد دوباره بر میگردد شاید سخت باشد اما ...................

 

بگزارید خوابی را که روزی دیدم برایتان تعریف کنم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

در دنیایی بودم خیلی زیبا بود ازاد بودیم /روزی به ما گفته شد هر کس می خواهد زندگی بهتری داشته باشد به دنیای دیگری برود ما تمع کردیم و امدیم حالا باید خود را امتحان کنیم


نوشته شده در پنج شنبه 89/5/28ساعت 6:57 عصر توسط magidtosifi نظرات () |

<      1   2   3      
Design By : Night Melody

 2 - زندگی

شما تا 25 ثانیه ی دیگر منتقل می شوید

با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز ،
از امروز دیگه روی سیستم ایجاد و مدیریت سایت وی سی پنل مطلب مینویسم ،
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال مطالب وی سی پنل به سایت جدیدم هستم .
شما تا چند لحظه ی دیگه به طور خودکار به سایت جدید وارد می شوید ...
اینم آدرس سایت : http://magid323.vcp.ir


<#title#>
<#body#>