سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زندگی

با توجه به گفته رییس جدید سازمان ملی جوانان درباره گواهینامه تخصصی ازدواج و اینکه دخترها به کسانی بله بگویند که دوره سه ماهه مهارت های ازدواج را گذرانده باشد، دیدیم بهتر است با این رییس جدید از در دیگری وارد شویم و به جای آن که مثل رییس قبلی، هر حرفی زد، بلافاصله آن را تبدیل به سوژه کنیم، به کمکش برویم. شاید واقعا این بندگان خدا نمی دانند مشکل ازدواج جوانان کجایشان است!



از این روی، یک عدد آزمون اختصاصی طراحی کرده ایم تا در پایان دوره ، جوانان را با آن محک بزنند و گواهینامه ازدواج را به کسانی بدهند که در پاسخگویی امتیاز خوبی کسب کرده باشند.



* در جاده زندگی مشترک، هر یک از تابلوهای زیر به چه مفهومی اشاره دارند؟



http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839143968.jpg



الف. فرمان زندگی را از همان اول، خودت به دست بگیر
ب. اگر پرسپولیسی هستی آن گاه همسرت نباید استقلالی باشد

http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839143848.jpg
الف. انتخاب همسر از بین آدمهای برجسته
ب. شکم برجسته ممنوع!



http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839143695.jpg
الف. همیشه راه راست را برو
ب. به طرف منزل مادرزن




http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839141537.jpg
ازدواج:
الف. آغاز آزاد روابط
ب. ‌پایان روابط آزاد



http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839142511.jpg
الف. لطفا موالیدتان را کنترل کنید!
ب. یکی کمه، دو تا غمه، سه تا که شد خاطرجَمعه!



http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839143323.jpg
الف. به سراغ شوهر که می روی تازیانه را فراموش نکن!
ب. کتک زدن ممنوع



http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839143165.jpg
الف. همسرت را نپیچان
ب. دم درآوردن ممنوع!



http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839142339.jpg
الف. ماه عسل به دریا نروید، غرق می شوید، حسرت به دل می مانید!
ب. زیرآبی رفتن ممنوع




http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839141852.jpg
الف. وفاداری در حد سگ
ب. اخلاق سگی ممنوع



http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839141803.jpg
الف. به پای هم پیر شوید
ب. پیرتان در می آید!




http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839143730.jpg
الف. ladies next
ب. محل وقوع عشق های خیابانی




http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839142964.jpg
الف. بعد دوسال راه میندازیم یه مخزن گنده جوجه کشی!
ب. دو فرزند کافی است!



http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839143407.jpg
الف. همدیگر را دور نزنید!
ب. دور همدیگر بگردید!



http://files.tabnak.com/pics/201004/201004141839144497.jpg
الف. هنگام دعوا از چکش استفاده نکنید
ب. زندگی شما به بن بست رسیده است


--





















نوشته شده در سه شنبه 89/6/30ساعت 1:9 صبح توسط magidtosifi نظرات () |

یک لک لک نر در عملی شگفت انگیز همه ساله 13 هزار کیلومتر را برای رسیدن به همسر بیمار و معلول خود پرواز می کند.

با فرارسیدن بهار، "رودان" لک لک نر همانند سالهای گذشته امسال نیز پس از طی یک مسیر 13 هزار کیلومتری از آفریقای جنوبی به کرواسی بازگشت تا همسر



مالنا
 و رودان


بیمار خود را که "مالنا" نام دارد ملاقات کند.

مالنا، لک لک ماده ای است که به سبب یک جراحت قدیمی قادر نیست مهاجرتی تا این حد طولانی را انجام دهد.

"استیپان فوکیک" زیست شناسی که از سال 1993 به درمان لک لک ماده می پردازد در این خصوص توضیح داد: "رودان هر سال برای دیدن جفت خود به کرواسی باز می گردد و در طول تمام این سالها به مالنا وفادار بوده است. این پنجمین سال پیاپی است که شاهد این منظره بوده ام."


یک بال مالنا در سال 1993 توسط چند شکارچی زخمی شد و به این ترتیب این لک لک ماده برای همیشه از پرواز باز ماند.

امسال ماجرای عشق "رودان و مالنا" مورد توجه بسیار زیاد خبرنگاران و علاقه مندان قرار گرفته و به همین دلیل صدها نفر برای ثبت لحظه دیدار این زوج عاشق در دهکده "برودسکی واروس" در شرق کرواسی گرد هم آمده بودند اما "رودان" بدون توجه به این افراد مستقیما به سوی آشیانه، در جایی که مالنا انتظار او را می کشید پرواز کرد.

براساس گزارش خبرگزاری ایتالیا، این زیست شناس کروات اظهار داشت: "سایر لک لکها به صورت جفت جفت ظرف پنج شش روز آینده به آشیانه های خود باز می گردند درحالی که "رودان" اولین لک لکی است که به مقصد می رسد چون "مالنا" در خانه بی صبرانه انتظار او را می کشد."

به گفته این محقق، همانند پنج سال گذشته ظرف دو ماه آینده چهار پنج جوجه لک لک متولد خواهند شد و "رادون" وظیفه آموختن پرواز به آنها را به عهده خواهد گرفت، چون "مالنا" قادر به انجام آن نیست.

سپس با فرا رسیدن زمستان، جوجه ها با پدر خود به سوی آفریقای جنوبی پرواز می کنند، درحالی که "مالنا" تا بهار آینده در انتظار بازگشت "رودان" وفادار خود در آشیانه خواهند ماند.


 


             http://www.iranbirds.com/images/birds/malena-rodan-stork/malena_4.jpg


 


http://www.iranbirds.com/images/birds/malena-rodan-stork/malena_1.jpg


 


  http://www.iranbirds.com/images/birds/malena-rodan-stork/malena_3.jpg


 


 http://www.iranbirds.com/images/birds/malena-rodan-stork/malena_2.jpg


  _.___


نوشته شده در سه شنبه 89/6/30ساعت 1:9 صبح توسط magidtosifi نظرات () |





Cartoon Bride Holding a Bouquet



 



دختران 2 دسته اند : دسته اول آنهایی که زیبا هستند وفورا ازدواج میکنند  و دسته دیگر آنهایی که به دانشگاه میروند   (شاو)  

 

 

زن از این متأثر نمیشود که به او توجه کنید، بلکه تأثر او از این است که به او توجه کنید و بعد از او دور شوید   (تواین)

 

 

Angry Woman Throwing Her Cell Phone

با زنان همانطور که با کودکان سر و کار دارید رفتار کنید  ولی همانطور که با ملکه صحبت میکنید با او سخن بگویید   (وایلد)

 

Cartoon of a Crazy Woman in  a Straight Jacket

 

کار زن افراط و تفریط است، اگه دوست بدارد از شدت محبت بی زار میشود و وای به حال زمانی که دشمنی پیدا کند (ولتر)

Cartoon of a Surprised Woman, Cooking

 

از دستپخت زن تعریف کن تا در کنار اجاق خود را قربانی کند   ( دیل کارنگی)

 

 

ازدواج کار خوبی است، ولی بهتر است این کار را انجام ندهید  (سامبرست)

زن چون کراوات است، هم مرد را زیبا نگه میدارد هم حلقوم او را می فشارد   (ویکتور هوگو)

Spry Old Woman Running With a Walker

 

در زندگی یک مرد 2 روز ارزش دارد : روزی که با زنی آشنا میشود و روزی که او را به خاک می سپارد  (ویکتور هوگو)

Intimidating Businesswoman Giving the Evil Eye

 

 

نگهبان زن زشتی اوست   (مثل عربی)

   

 

هرگاه میخواهید از کسی انتقام بگیرید او را به ازدواج ترقیب کنید   (برنارد شاو)

   

 

راز از هر نوعی بر قلب زنان فشاری غیر قابل تحمل می آورد   (پوشکین)

 

Shocked Businesswoman Talking On a Phone and Holding a Paper

مردها آنچه را که می شنوند از یک گوش وارد و از گوش دیگر خارج می سازند، اما زنان از 2گوش وارد و از دهان خارج می کنند   (برنارد شاو)

 

 

زن با نگاه خود آتش می افروزد و بیهوده می کوشد تا با اشک خود آنرا خاموش کند   (برنارد شاو)

 

   

گرانقیمتترین انگشتری های جهان، انگشتری نامزدی است، چون مرد پس از خرید آن تا آخر عمر قسط میدهد   (چگورا)

Bride Jilted at the Alter

 

در برخورد با تازه عروس  مردها به صورتش نگاه میکنند و خانمها به باسنش   (دیکنز)

  

 

زنها فقط 2روز می توانند مردها را خوشبخت کنند، روز عروسی و روز مرگ   (برنارد شاو)

 

 

زن، وقتی از یک حقیقت دفاع می کند منطقش بسیار ضعیف و قدرت اثباتش بی تأثیر است . ولی اگر همین زن بخواهد از یک دروغ دفاع کند آن وقت کسی را تاب مقاومت در برابر او نیست   (گالیله)

 

 

شوهری که بیش ازحد به پاکدامنی زن خود می بالد، احمقی است که بیش ازحد خود را فریب می دهد   (لاروشنوکو)

 

 

 

اشک، نیرومندترین ماده سیال روی زمین است   (داوینچی)

A Husband and Wife Fighting Royalty Free Clipart Image

 

اگر زنی عصبانی شد، یقین کنید که یک کار انجام نشده دارد و چاره اش در این است که به عصبانیت تظاهر کند   (دیکنز)

 


 

  

برای زن فقط یک بدبختی و مصیبت وجود دارد و او این است که حس کند کسی اورا دوست ندارد   (چاپلین)

 

 

 

اگر تله به دنبال موش برود، زن نجیب هم دنبال مرد   (ضرب المثل سوئدی)

 

Crazy Woman Football Fan Yelling

 

 

مردها را شجاعت به جلو میراند و زنها را حسادت   (برنارد شاو)

 

و در آخر

 

 ممکن است که از امواج دریا نجات یابید، ولی از دست زنها خیر


نوشته شده در سه شنبه 89/6/30ساعت 1:9 صبح توسط magidtosifi نظرات () |

هرکه شنید، پرسید: آخِ مگه چی داره واست؟


هرکه شنید، گفت: واقعا...


اما هیچ یک نفهمیدند که تو چه هستی برای من...


نفهمیدند که چه‏ها برای من نکردی...


نفهمیدند وجودت سرشار عشق...


نفهمیدند... نه یک نفر، بلکه چند‏ها نفر...


من سست بودم که...


تا به من گفتن: وجودش آزار میدهد، اضافی‏ست، به تو گفتم: دیگران نمیخاهند باشی...


نمیدونم چرا با تو اینچنین کردم...


چرا تو را به حرف فروختم...


چرا برای عشقت ارزشی قایل نشدم...


چرا... چرا... چرا... .


تو بزرگی، هم از نظر سن و... از همه لحاظ از من


شاید برای هرکس باید توضیح دهم که چرا میخاهم تو هم با من باشی، ولی...


ولی دیگر توضیحی برای هیچ کس نمیدهم، بجز...


بجز آنکه خودش میداند!


تو با تمامی مشکلاتت، با تمام مسائل زندگی خود، پسری که تازه داره بزرگ میشه...


با تمامی اینها به پای من تا صبح‏ها نشستی و حرفهایم را شنیدی و حرف زدی...


تا صبح به من نماز خاندن یاد دادی...


هر روز دم غروب: حال دلت چطوره ؟...


هــــــــی...


من باز به طرف تو آمدم و تو بدون هیچ منتی مرا پذیرفتی...


باز شدی دوست جونم...


هنوز تا پیامکت میدهم، جوابم را میدهی، در هر شرایطی...


هنوز دوستم داری...


هنوز میگویی تو مثل... برای منی..


هنوز عشق... اما...


دلم برای هر روز غروب...


دلم برای صدای...


دلم برایت...


تنگ شده .


تو بامنی، میگویی: تو همانی، اما...


...


من... هیچ!


دوست دارم برایت کاری کنم، اما افسوس که توانی ندارم، اما...


اما با کمک ...! بهترین میشوم و فریاد میزنم(‏ همچو حضرت سهراب ):


تا شـقـایـق هست، زندگی باید کرد...


نوشته شده در سه شنبه 89/6/30ساعت 1:3 صبح توسط magidtosifi نظرات () |

توضیح: این پست مربوط به یک سال پیش است که دوباره رو صفحه اصلی قرار دادم، چون... التماس دعا


 


مادربزرگ عزیزم توی سالِ هفتم است که مریضی گریبانت را گرفته ، مریضی که معلوم نشد از کجا آمد ولی تو آنقدر مقاوم بودی و هستی و خواهی بود که جلویش قد علم کنی ...


مادربزرگم زمانی که روپا ( روی پا ) بودی من نبودم ، تو کوچه‏ها دنبال توپ میدویدم ، گه‏گداری هم که پیشت میومدم را یادم نیست ، اما یادم هست که همیشه دلیل جمع شدن ماها کنار هم بودی ... خدا توفیق بهم داد که مدتی من هم پرستاریت را کنم ، شبها بیرون اتاقت تا صبح بیدار بمونم با پسر‏خالم ، با اینکه هیچ کاری برایت نمیکردم ... ولی بازهم دلیلی بود برای ماندن من ... در این چند ماه اخیر که قدرت حرف زدنت بسیار کم شده است تازه میفهمم چقدر دوستت دارم ... وقتی که بت میگم چی میخوایی ؟ میگی سلامتی ، دلم میریزد ... مامانجانم یادتِ چند سالِ پیش تو ماه رمضون با اینکه آلزایمر لعنتی بیشتر اسمها را از ذهنت برده بود به من گفتی روزه‏ای ؟ ... مامانجانم وقتی که همه یهو میومدیم اونجا و دورت جمع میشدیم و بعد که همه باهات خداحافظی میکردیم یادتِ چه شکلی نگاه میکردی ؟ ... مامانجانم فقط وجود تو باعث شده من بهترین شبهای عمرم را در خانه‏ات رقم بزنم ... ولی افسوس که ...


نه تورو یادم میاد درست نه بابابزرگ را ، ولی ... همه‏جا ، چه تو محله چه تو بانک چه ... شنوفتم ( شنیدم ) که همه از خوبیهای تو و شوهرت ( بابابزرگ ) میگن ، دلیلشم پرستاری همه بچه‏هات ازت هست ، حتی نوه‏ها ، اگر خوب نبودی همان سال اول میفرستادنت خانه‏سالمندان ... ولی در تعجبم که چرا فقط درصدِ کمی از خوبی شما دوتا به بچه‏هاتون رسیده ؟ چه دایی‏ها ، چه خاله‏ها ، چه مادر خودم ... به هرکدوم درصدی رسیده ، ولی هیچکدوم 50% به بالا نیست  ... مامانجانم کاش میتونستی ...


تورا خیلی‏ها میشناسن ‍، ولی تو این هفت سال شاید به تعداد انگشتانِ دست از تو یاد شده است ... ولی بدون که همیشه در یادِ ما هستی ...


مامانجانم میدونم یجوری میفهمی یکی اینجا برات یه چی نوشته ...


مامانجانم برات آرزوی بهبودی میکنم ...


دوستت دارم ...


نوشته شده در سه شنبه 89/6/30ساعت 1:3 صبح توسط magidtosifi نظرات () |

   1   2   3      >
Design By : Night Melody

 2 - زندگی

شما تا 25 ثانیه ی دیگر منتقل می شوید

با عرض خسته نباشید به دوستان عزیز ،
از امروز دیگه روی سیستم ایجاد و مدیریت سایت وی سی پنل مطلب مینویسم ،
الان هم در حال انتقال مطالب وبلاگم با کمک سیستم انتقال مطالب وی سی پنل به سایت جدیدم هستم .
شما تا چند لحظه ی دیگه به طور خودکار به سایت جدید وارد می شوید ...
اینم آدرس سایت : http://magid323.vcp.ir


<#title#>
<#body#>