گفتم که سینه ام پر از آواز است بالی بده شانه ام پر از پرواز است فرمود که آرام تر .. آرام .. آرام ای سالک عشق، بند کفشت باز است.. قرمز به رنگ اناری که پاشیده باشد به روی لباس سفید عروسی قرمز به رنگی که گاو نری را به حد جنون می رساند قرمز به رنگ سرشکی که مجنون پس از مرگ لیلا ز دیده فرو ریخت قرمز به رنگ درفش قبیله دمی که به تاوان خونی خروشد قرمز قرمز قرمز چه ها می کند با دل عاشق من لبان تو و برق ماتیک قرمز ما را چه رفته است که ساکت نشسته ایم مانند یک مجسمه صامت نشسته ایم
حکم خدا و معجزه ی آخرین سفیر قرآن ؛ میان آتش و ساکت نشسته ایم ؟
با هیبت ایم قدر دو ملیارد جنگجو با هیبتی به هیات ماکت نشسته ایم
در آتش است رابط ما و خدا ولی ما در هراس قطع روابط نشسته ایم
سیصد وَ سیزده، نَه دو ملیارد آدمیم اما نشسته ایم .. تو تنها قیام کن ! روز و شبمان هر دو سیاه است ؛ شب است شیرینی زندگی فقط در رطب است گفتی که بیا به عاشقی برگردیم ماشین زمان فاقد دنده عقب است محسن باقرلوی عزیز در وبلاگش " کرگدن " پست جالبی با عکس اتاق و میز وبلاگران داره که دیدنی و خوندنیه .. برای خوندنش اینجا کلیک کنید. من فالت را گرفتم خضر رفت فنجانت را بشوید ..
Design By : Night Melody |